بلوغ اجتماعی اصطلاح دهنپرکنی است به معنی مرحلهای از رشد عقلی و ذهنی افراد جامعه که منجر به مسئولیتپذیری در مسیر پیشرفت میشود و.. الی آخر.. بیشتر شرح نمیدهم چرا که از ترکیب این دو واژه، مفهومی بوجود میآید که از آن به اندازه یک کتاب میتوان پند و اندرز استخراج کرد. میخواهم به واژه بلوغ اجتماعی یک کلمه دیگر اضافه کنم تحت عنوان بلوغ شبکههای اجتماعی! معقتدم کاربری شبکههای اجتماعی صرف نظر از نوع آنها، به سرعت در حال طی مسیر بالغ شدن است، هر روزی که به عمر استفاده و تعداد کاربران آن افزوده میشود از جنبه سرگرمی و لودگی آن کاسته شده و درجه اعتماد به آن از کمیت به سمت کیفیت در حال چرخش است. رکود شدید کانالهای تلگرامی که بسیاری از آنها در مدت زمانی کمتر از رشد یک قارچ خوراکی به مخاطب چند دههزاری و چندصد هزار کیلو نفری رسیدند گویاترین مثال این بلوغ است.
پس جایی که آدمهای آن در حال بالغترشدن و فهیمتر شدن هستند، استفاده و کارایی هم باید به سمت بالغ شدن در حرکت باشد که اگر ابزارها – یا حتی کسبوکارها – با رشد فهم و تغییر ذائقه مخاطبان خود رشد نکنند به سرنوشت ساده و غمانگیزه نادیدهگرفته شدن دچار خواهند شد. شبکههای اجتماعی هر کدام کارایی، ویژگی و مثل آدمها متوسط تجربه و عمر خودشان را دارند. استفاده نادرست و غیرحرفهای از شبکههای اجتماعی اشتباهی است که ضرر و زیان آن به مراتب شدیدتر از بکار نگرفتن آنهاست. کسبوکارهایی که در یک شبکه اجتماعی حضور ندارند به مراتب موفقتر از کسبوکاری هستند که در همه شبکههای اجتماعی حضور ضعیف یا غیر حرفهای دارند. دلایل تحقیق شده زیادی برای این گفته دارم که اگر نیاز باشد تک تک آنها را شرح خواهم داد.
از متداولترین اشتباهات کسبوکارها در شبکههای اجتماعی حضور در تمام رسانهها به صورت یکسان و در یک سطح از ارائه محتوا است. بدتر از آن استفاده از ابزارهایی است که به کمک آن میتوان تمام شبکههای اجتماعی را به یکدیگر متصل کرده و همزمان به صورت ماشینی آنها را بروزرسانی کرد. شبکه اجتماعی اینستاگرام، فیسبوک و توییتر امکان اتصال به یکدیگر را برای یک حساب کاربری فراهم میکنند. به این شکل کاربر با بروزرسانی یک حساب کاربری مثل اینستاگرم میتواند – بهصورت خودکار – تمام حسابهای کاربری متصل به آن در سایر رسانهها را بروزرسانی کند. یعنی یک پیام بین حسابهای کاربری به صورت خودکار به اشتراک گذاشته میشود. این قابلیت توسط ابزارهایی مثل IFTTT ، Dlvr.it و.. غیره برای سایر رسانهها نیز وجود دارد، وجود چنین ابزارهایی شاید برای استفاده شخصی یا سرگرمی مفید باشد اما به دلایل زیر برای یک کسبوکار زیانآور است.
اطلاعرسانی طوطیوار
ارسال مکرر یک پیام یعنی اسپم، اگر یکی از کاربران شما همزمان دو یا چند حساب کاربری رسانهی اجتماعی شما را دنبال کند، با هر ارسال شما، چند پیام تکراری دریافت میکند. دقیقا همان کاری که سامانههای ارسال اسپم انجام میدهند. این یکی از اشباهات مهمی است که به اعتبار شما آسیب غیرقابل بازگشتی خواهد زد. کاربر ناراضی به مشتری تبدیل نمیشود و مشتری با کوچکترین نارضایتی به فکر جایگزین برای شما خواهد بود. اینجاست که شما کیفیت ارتباط را فدای کمیت آن میکنید.
محتوا مایع نیست، جامد هم نیست
اینستاگرام یک رسانه اجتماعی بر پایه اشتراکگذاری تصاویر است، فیسبوک یک شبکه اجتماعی چندرسانهای است، توییتر یک میکروبلاگ و لینکداین هم یک بستری برای متخصصین است. تلگرام و واتسآپ بیشتر شبکه ارتباطی هستند تا اجتماعی. پس هرکدام ویژگیهای فنی و ارتباطی و در نهایت مخاطب خاص خودشان را دارند. یک پیام نمیتواند نمایش و تاثیر یکسان درتمام این رسانهها داشته باشد. همه کاربران به اندازه مساوی برای شبکههای اجتماعی و ارتباطی وقت صرف نمیکنند. میتوانید این موضوع را در بین اطرافیان و دوستان خود ارزیابی کنید. برای هر شبکهاجتماعی متناسب با ظرفیت و امکانات و مخاطب آن باید پیام تولید شود، پیام شما مثل مایع نیست که در هر شبکه شکل ظرف را به خود بگیرد.
دهانهای بسته
اشتراکگذاری پیامها یا معرفی رسانهشما توسط مخاطبان یکی از معیارهای مهم موفقیت در شبکههای اجتماعی محسوب میشود. پیامهای ماشینی و ناقص معمولا توسط کاربران بازنشر نمیشود. در هنگام ارسال پیام به ان نکته مهم فکر کنید که اگر خود شما این پیام را دریافت میکردید برای شما اینقدر جذابیت داشت تا برای سایر دوستانتان ارسال کنید. اشتراکگذاری شکل دیجیتال همان بازاریابی یا تبلیغ دهان به دهان (Word-of-mouth marketing) یا (word of mouth advertising) است.
ماشینهای احمق
برنامههای هوشمندی که ظاهرا قرار است کارها را سادهتر و سریعتر کنند به دلایل زیادی ممکن است یک پیام را به دفعات مکرر برای یک کاربر ارسال کنند، یا یک پیام ممکن است برای یکی از رسانهها اصلا ارسال نشود. یادم هست زمانی که یکی از همکارن پیامی در فیسبوک خود میگذاشت بیش از ۱۰ بار هر پیام برای لینکداین من ارسال میشد! این نکته عجیبی نیست. ماشینها و خصوص ماشینهای نرمافزاری هوشمند احمقتر از چیزی هستند که تصور میکنید. انتظارات و برداشتهای انسانی همیشه جلوتر از پیشرفت ماشینها و ابزارها حرکت میکنند.
رفع تلکیف
ارتباط بدون احساس یعنی رفع تکلیف، هیچ قانون اجباری شما را ملزم به حضور و فعالیت در تمام شبکههای اجتماعی نکرده است. حضور اجباری در هر فضایی اگر با نارضایتی همراه نباشد حداقل منجر به رفع تکلیف خواهد شد. کاربران به خوبی بیاحساسی رسانهای را درک میکنند. هرگز کیفیت را فدای کمیت نکنید. ابزارهای ارتباطی بدون درنظر گرفتن نیازها و درک رفتارها موجب بهتر شدن هیچ چیزی، حداقل در دراز مدت نخواهد شد. اگر کمی دقت کنید میتوانید تشخیص دهید که یک برند تا چه مورد پذیرش مخاطبان خود در شبکههای اجتماعی واقع شده است. پذیرش با دنبال کردن تفاوت دارد.
تحلیلهای ناقص
بسیاری از کاربران نظرات و پیشنهادات خود را در همان شبکهای که با آن ارتباط دارند مطرح میکنند، اگرچه ابزارهایی برای تحلیل و ارزیابی میزان فعالیت کاربران وجود دارد اما گرفتن بازخورد مستقیم، پاسخ به نظرات و انتقادات شاخص مهمی در شبکههای اجتماعی است. ارسال لینک ممکن است برای شما بازدید کننده به همراه بیاورد اما الزاما مشتری به همراه نخواهد داشت.
اگر به هر دلیلی مثل کمبود زمان ، منابع انسانی، مالی یا مخاطب کافی، امکان حضور در تمام رسانهاجتماعی را ندارید فعالیت رسانهای کسبوکارتان را به نزدیکترین و بهترین گزینه ممکن متمرکز کنید. فعالیت خوب و تاثیرگذاردر یک شبکهاجتماعی به مراتب بهتر از حضور گسترده اما ضعیف در همه رسانههاست. نیازی نیست در تمام شبکههای اجتماعی – تنها به این دلیل که رقبا یا سایرین حضور دارند – فعال باشید که در نهایت بخواهید یک نرمافزار را جایگزین پاسخگویی به درک و فهم مخاطبینی کنید که هر روز انتظار بیشتری از شما دارند.
مطالب عالی هستند. خسته نباشید
من در آستانه ى استارت کسب و کار آنلاین خودم هستم و از مطلبتون بسیار استفاده بردم
خسته نباشید
ممنون عالیه