سال گذشته (۱۳۹۵) تصمیم گرفتم هر ماه یک کتاب خوب بخرم و بخوانم. خریدم اما نخواندم. بماند که حداقل اگر در خرید و خواندن کتاب پسرفت قابل ملاحظهای نسبت به یک دهه گذشته داشتم، رشد کیفی قابل محسوسی را تجربه کردم. اعتقاد دارم مطالعهای که نتواند افکار امروز یا عملکرد دیروز را به چالش بکشد تنها شکلی از سرگرمی است و اگرچه سرگرمی هم در نوع خود ارزشمند است، نمیتوان از آن انتظار جهش داشت.
سال گذشته تصمیمهای دیگری هم گرفته بودم که به سرانجام نرسید. مثلا هر روز یک مطلب بنویسم، هر ماه یک فیلم خوب ببنیم. تقریبا هر ماه بیش از یک فیلم تهیه کردم و هنوز بهانه «فرصت نکردم» برای ندیدن و نخواندن و نکردن صدق میکند. نتیجه این که حداقل آرشیو کتاب و فیلم و نوشتافزار بهتری نسبت به سالهای قبل دارم. شاید این هم نوعی سرگرمی است.
همیشه در تهیه منابع حداقل ۱۰ گام جلوتر از اجرا هستم، سال جدید مدیریت و اصلاح این عادت در اولویت کارها قرار خواهد داشت. کافیاست تصمیم بگیرم – در مسیر توسعه شخصی یا شغلی – کاری انجام دهم، ناگهان سربلند میکنم و میبینم که منابع مورد نیاز ۱۰ برابر بیش از اجرا یا نیاز اولیه است. این اولین خودافشایی من در سال جدید است.